محمدي: خواننده گرامي ، در پاسخ شما عرض مي کنم که :1- آيا شما شايعات را باور داريد ؟ اگر باورداريد که هيچ ،اگر باور نداريد و قصدتان تنوير افکارتان و شناخت واقعيت بوده است ؛ راهش گذاشتن نظر بود و طرح هر آنچه که شنيده بوديد ؟آيا اين شايعه که شما نوشتيد ،شايعه بود که ميخواستيد صحت آن را بسنجيد يا يک خبر که ميخواستيد منتشر کنيد ؟2-بنده دم از آزادي نزدم و حرفي که نوشته ام يک پست پائين تر همين الان موجود است ، شما در وبلاگ هاي ديگر هم نظر داديد ،نظرتان را با نقطه چين سانسور کردند و يا اصلا جواب ندادند گمانم با اين اعتقاد شما به آزادي آنجا پاسخ مناسب تري به شما ميدهند تا اينجا . 3-آستانه تحمل بنده پائين نيست ، اتفاقا شما با اين بيان و لحن نوشتن به دنبال تحريک بنده و اهداف خاصي هستيد که در نظر قبلي براي مشي و نگرش شما پاسخ لازم را عرض کردم . 4-برادر عزيز من ادم بي عرضه و بي محل و ترسو ،شما که بزرگواريد چرا وقتتان را در وبلاگ همچين فردي که نظرتان درباره اش اين است ميگذرانيد ؟بهتر نيست وقتتان را با خواندن نوشته هاي ترسوي علي الظاهر توانمند بي موقعيتي مثل من (بنا به اظهارات خودتان) تلف کنيد ؟ 5- مطمئنا قضاوت شما درباره اين که من به حقم رسيده ام يا نه همانقدر معتبر است که قضاوتتان درباره ترسو و بي اعتباري و جايگاهي من اعتبار دارد ؛ اعتبار اين دو نظريه را هم خوانندگان ميتوانند با ارائه نظرات خودشان بيان کنند . اما نظر بنده : بنده حقم را گرفته ام ،حقي که نتيجه تلاش و دانشم بوده و هست ،به قول شما سهمم را گرفته ام و بابت آن هم خدا راشاکرم و هم از خودم راضي ام ؛ اما اين حق من با پايمال کردن حق الناس و ... فراهم نشده است . براي اطلاع شما و خوانندگان "حق الناس" و آنچه احتمال بدهم "حق احدي از مردم را در آن پايمال ميکنم" براي من از پالان خر بي ارزش تر است .